بزرگمنش باشيد تا بزرگ شويد
محسن هاشمی رفسنجانی
مرزها اگر مانع عبور انسان ميشوند، قدرت جلوگيري از انتقال توليدات فكري را ندارند
در تاريخ دوشنبه 4 ارديبهشت مقالهاي در روزنامه جوان در مورد خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني مطالعه كردم و با توجه به اينكه در اين مقاله قصد تخريب بزرگان كشور برجسته بود، لازم دانستم تا سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي در مورخه 30 فروردين 1402 را بازنشر كنم. در اين مقاله كه در روزنامه جمهوري اسلامي درج شده، آمده است: «ارزشمندترين ثروت براي هر ملتي، نيروي انساني آن ملت است. در ميان نيروهاي انساني هر كشوري، افراد نخبهاي كه در نوآوري، اختراع، ابتكار و مديريت سرآمد هستند، ارزش بيشتري دارند و از قدر و منزلت بالاتري برخوردار ميشوند. قدرداني از ثروت بيبديل نيروي انساني نخبه، كارآمد و مدير در كشورهاي پيشرفته رونق بيشتري دارد. برعكس، در كشورهاي عقب مانده، نه تنها از نيروهاي نخبه قدرداني نميشود، حتي در بسياري موارد با برخوردهاي منفي و حذفي و سركوبگرانه نيز مواجه ميشوند. آنچه اقتضاي تعاليم قرآن و انديشه اسلامي است، تكريم انسان در تمام ردهها و تكريم ويژه نسبت به نيروهاي نخبه، كاردان و مدير است. اين تكريم در تاريخ اسلام همواره از ناحيه مردم، بدنه جامعه و مجامع علمي غيروابسته به حكومتها جريان داشت ولي حكومتها يا به آن عمل نكردند يا راه و رسمشان اين بود كه نخبگان را به قدرت وابسته كنند و با استفاده از آنها براي تحكيم حاكميت خود به همان نسبت كه فايده ميرسانند، تكريمشان كنند. انزواي دانشمندان، اديبان، شعرا، فلاسفه، فقهاي ظلمستيز و مهاجرتهاي گسترده آنان يا ادامه زندگي در گمنامي و غربت و مهجوريت، ناشي از همين روش حاكمان بود. برخلاف حاكمان، هميشه مردم مسلمان در نقاط مختلف جهان اسلام به تعاليم اسلامي تكريم انسان بهطور عام و تكريم نخبگان، كارآمدان و مديران شايسته و لايق بهطور خاص پايبندي نشان دادند بهطوري كه حتي مطرودينِ حكومتها را نيز گرامي داشتند. اگر اين همت والاي مسلمانان نبود، اكنون از ميراث گرانبهاي مخترعان، فقها، فلاسفه، رياضيدانان، اديبان، شاعران، هنرمندان، پزشكان و مديران لايق و خدومي كه هر يك از آنها در زمان خود خدمات ارزندهاي به ملتهاي مسلمان و حتي مردم جهان كردند، نام و نشاني وجود نداشت. شرايط در عصر حاضر كه عصر ارتباطات است با گذشته تفاوت زيادي دارد. امروز به بركت امكانات ارتباطي، علاوه بر اوج گرفتن قدرت دسترسي به يافتههاي علمي سراسر جهان، انتقال توليدات فكري نيز با سرعت و سهولت انجام ميشود. مرزها اگر در مواردي مانع عبور انسانها از كشوري به كشور ديگر ميشوند، قدرت جلوگيري از انتقال توليدات علمي و فكري را ندارند. به همين دليل از حكومتها كار چنداني براي محدود ساختن نخبگان برنميآيد. با اين حال، صاحبان قدرت به دو ابزار منفي براي جلوگيري از شكوفايي استعدادها و مطرح شدن صاحبان فكر و مديريت متوسل ميشوند كه عبارتند از: محدود ساختن آنان و خودداري از پر و بال دادن به آنان مگر آنكه وابسته به قدرت و حاكميت باشند. توسل به اين ابزارها موجب مهاجرت نخبگان شده و اگر نخبهاي مهاجرت نكند، تحت فشار اين ابزارها منزوي ميشود و جامعه از فوايد سرشار استعداد او محروم ميماند. علت اصلي مهاجرتها از كشورهاي عقبافتاده به كشورهاي پيشرفته همين است. متاسفانه در مقطع كنوني به دليل اينكه حكومتها از ابزارهاي محدودكنندهاي كه در اختيار دارند حداكثر استفاده را به عمل ميآورند، مهاجرت نخبگان به اوج خود رسيده است. نكته قابل تامل اينكه محدود ساختن نخبگان توسط حكومتها معمولا تا زماني است كه آنان در قيد حيات هستند و بعد از وفاتشان صاحبان قدرت تلاش ميكنند به نحوي آنها را به نفع خود مصادره كنند يا لااقل كاري به آنها نداشته باشند. در كشور ما حتي اين روش نيز در حال منسوخ شدن است. در اينجا عدهاي تلاش ميكنند بزرگان مورد توجه مردم را حتي بعد از مرگشان نيز زير غبار فراموشي پنهان كنند يا با توسل به ابزارهايي براي كوچك جلوه دادن آنها با هر چه در توان دارند به ميدان بيايند. آيتالله هاشميرفسنجاني نمونه بارز نخبگاني است كه در كشور ما در 20 سال آخر عمر مهجور ماند و بعد از رحلت نيز تلاش عجيبي براي كوبيدن و كوچك جلوه دادن او صورت ميگيرد.
كساني كه از نزديك با آيتالله هاشميرفسنجاني آشنا بودند، ميدانند كه ايشان علاوه بر اينكه انسان فوقالعادهاي در زمينههاي مختلف از جمله مديريت بود، براي اعتلاي ايران و نظام جمهوري اسلامي از همه چيز خود گذشت و تمام بيمهريها و جفاها را به جان خريد تا ملت ايران سربلند باشد. كارنامه او در تمام دوران مسووليتهايش نشان ميدهد او براي عمران و آباداني ايران گامهاي بلندي برداشت و اگر مجال مييافت زمينههاي بسياري از مشكلاتي كه اكنون به آنها مبتلا هستيم را نيز برطرف ميساخت. ما بايد در تكريم چنين انسان بزرگي نهايت تلاش را به عمل آوريم ولي متاسفانه عدهاي تصور ميكنند با توسل به ابزار كوچك جلوه دادن او ميتوانند افراد مورد نظر خود را بزرگ كنند. بودجه كلاني خرج ميكنند، وقت و نيروي زيادي صرف ميكنند و از اعتبار نهادهاي حكومتي وام ميگيرند تا خاطرات برجاي مانده از شناسنامه انقلاب را كه سند افتخار است مخدوش جلوه دهند غافل از اينكه با اين كارها آثار او ماندگارتر ميشود و اين جماعت روزي به اين واقعيت خواهند رسيد كه با بزرگمنش بودن ميتوان بزرگ شد نه با ناديده گرفتن بزرگي بزرگان.»